جشن دندونی مهرسا خانم
بالاخره بعد از کلی دردسر جشن دندونیت برگزار شد . یه روز قبل از عید فطر یعنی پنجشنبه اومدیم شیراز . قبلش خاله شکوفه همه وسایلهای لازم رو خریده بود و من از خرید موادغذایی راحت بودم. روزجمعه خاله شکوفه با علی و عرفان و زندایی زینب اومدن خونه ی مامان جون و همه با کمک همدیگه کارها رو انجام دادیم البته عرفان و زندایی فقط می خوردن!!!! کارها اونقدر که میخواستم خوب پیش نرفت و اون کارایی که مدنظرم بود خیلی هاش انجام نشد ولی خدا رو شکر تموم شد. شما هم اصلا اذیتم نکردی و دختر خوبی بودی فربونت برم. آش دندونیتم مامان جون درست کرد که دستش درد نکنه خیلی خوشمزه شده بود. عزیزم جون خونه خودمون ...
نویسنده :
مامان بنفشه
12:47